اسمان ابی ست دریا رام
گل به روی سبزه میخندد
موج بر ساحل قلبم
بانسیم ساده دل میبندد
دلم سرد است بی روح است
درون سینه غوغا یست
کنون هستم من اینجایم
چه خندان وچه گریانم
به دریا عشق میورزم
همان دریا که موجش عشق میورزد
به قلب سرد من گاهی
دلم ابی ست همچون موج
نگاه گرم وپاک موج
دلم از غصه میشوید
کنون اینجا منم تنها
منم با اب و دریا موج و خود تنها
منم با کوهی از غمها
منم با این تلاطم ها
منم هم صحبت دریا